به وبلاگ خودتون خوش آمدیدامیدوارم لحظات خوشی را در این وبلاگ سپری کنیدلطفا بدون نظر نریدمرسی

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 240
بازدید کل : 83863
تعداد مطالب : 85
تعداد نظرات : 1020
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


من از انکار می ترسم

ثبت شده در آكادمي ترانه

شماره ثبت: ۷۱۶۰۷-۷۵۰۲۲

من از شب گریه های این دل تب دار می ترسم

از اینکه دق کنه یه شب نشه بیدار می ترسم

اگه زندم واسه اینه که تو دستام تو رو دارم

از اینکه تو بری ترکم کنی بسیار می ترسم

نرو یه لحظه هم بی تو تصور کردنش سخته

بدون تو مث یه قاتلی بر دار می ترسم

شبی صد بار از فکر نبودت می پرم از خواب

من حتی نیمه شبها تو خواب انگار می ترسم

میدونی که چرا میگم نرو بیرون از این خونه

من از هر اتفاق پشت این دیوار می ترسم

نزار که فاصله باشه به قد دود یک سیگار

من از این فاصله ، این دود و این سیگار می ترسم

چقد تو دلهره باشم که تو میری یا می مونی

بیا تکلیف و روشن کن ، از این تکرار می ترسم

با چی اندازه می گیری محبت های بی مرزم

من از این خط کش و نقاله و پرگار می ترسم

هواخواه منی این و میشه از اون نگات فهمید

میدونم که دوسم داری نکن انکار می ترسم

(((((م صادقی )))))

نویسنده : م صادقی
کابوس

احساس یه دیوونه رو دارم که شبها

تو کوچه ها دنبال تنهاییش میگرده

میخواد که از این مردم و دنیا جدا شه

غرق خودش باشه و دیگه برنگرده

 

یک شب که خون هم توی قلبم ناله میکرد

ساده دلم رو دست رویای تو دادم

ادامه این ترانه رو میتونید تو ( ادامه مطلب بخونید )

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

دوستانم میتونن با پیام خصوصی رمز رو دریافت کنن


:: ادامه مطلب
نویسنده : م صادقی
بانو

این ترانه رو تقدیم کردم به خواهر همیشه مهربانم الهه صادقی 

استاد عزیزم خانم سید موسوی هم در ادامه این کار یه ترانه خیلی قشنگ گفتن

الهه خانم هم در ادامه یه ترانه زیبا رو در جواب همین کار گذاشتن

ترانه خانم موسوی و الهه عزیز رو میتونید در ادامه مطلب بخونید 

(((لطفا حروف اول هر بیت رو که به رنگ دیگه است به صورت پشت سر هم بخونید)))

امشب دلم همراه بغضت ناله کرده ، احساس این روزای تو همشکل درده

لبخند تلخت میگه قلبت دردهاشو ، طی کرده و بازم دوباره دوره کرده

هر شب میون بسترت غرق خدایی ، شاید خدا درداتو از قلبت بگیره

هر صبح اما تو دعاتو پس میگیری ، شاعر بدون درد و احساسش میمیره

صادق اگه باشی تو این دنیای وحشی ، احساستو مردم به بازیچه میگیرن

اما تو احساست رو جاری کن تو واژه ، بگذار حسودا دق کنن از غم بمیرن

دست و دلت سبز و لبت پر خنده می خوام ، تو این زمونه که همه چی بغض داره

قد همه دنیا پر از بغضی میترسم ، اون قلب کوچیکت یه وقت طاقت نیاره

یوسف اگه باشی به جرم بی گناهی ، باید توی زندون این دنیا بمونی

 

دستات توی دست خدا اگه نباشه ، دنیا شکستت میده بانو ، نمیتونی

ادامه مطلب رو ببینبد

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

لطفا دوستان رمز را در پیام خصوصی دریافت کنند


:: ادامه مطلب
نویسنده : م صادقی